محمد خان نظری
موفقترین فیلمهای سهبُعـدیِ تاریخ سینمای جهان
سینما، محصول رویاپردازی انسانهاست؛ انسانهایی که دوست داشتند تمام آن چیزی را که به صورت سیال در ذهنشان میگذشت، روی پرده نقرهیی بیاورند تا آن را با دیگران به اشتراک بگذارند و یا ایدهها و ایدیولوژیهای خود را به دیگران نشان دهند. اما خُب این روزها که تکنولوژی روزبهروز حتا ساعتبهساعت دارد پیشرفت میکند، نمیشود سینما را هم بدون این پیشرفتها در نظر گرفت: تکنولوژیهایی که اغلب به فیلمسازان کمک میکنند تا این رویاپردازیها دلچسبتر به نظر برسند.
بُعد سوم، یکی از این پیشرفتهاست که خود را به عالم سینما تحمیل کرده. ۳D یا سینمای سهبعدی چیزی است که از مدتها قبل قرار بوده پردههای نقرهیی را به تسخیر خود در بیاورد و حتا چند باری هم در دهههای گذشته آن را امتحان کردند که اغلب بهخاطر شرایط زمانی نامناسب، با شکست روبهرو شد. اما در چندسال اخیر و با جاافتادن این تکنولوژی، شاهد این هستیم که اغلب فیلمهای بلاک باستر بیشتر هموغم خود را روی بخش بعد سومِ خود میگذارند؛ چرا که خوب میدانند جذابیت بصری فیلمشان را میتواند چندن برابرِ گذشته کند.
جدا از اینکه آیندة این تکنولوژی در عالم سینما چه خواهد بود، در این نوشته به فیلمهای موفق ـ چه از لحاظ فروش و چه از لحاظ منتقدان ـ میپردازیم.
۱ـ Avatar ۲۰۰۹
سایت روتن تومیتوز: ۱۰۰/۸۳
فروش جهانی: ۲ میلیارد و ۷۸۰ میلیون دالر
بدعتگذار سینمای سهبعدی در عصر جدید را باید همین فیلم «آواتار» دانست که با اکرانش باعث شد این تکنولوژی حداقل تا بدینجا در صنعت سینما ماندگار شود. جیمز کمرون که بعد از تایتانیک به کل دست از ساخت فیلمهای سینمایی برداشته بود و بیشتر فیلمهای مستند میساخت، ناگهان سراغ سوژهیی رفت که میتوانست با ساخت آن تا حدودی عطش خود را نسبت به دنیای مرموز پیرامون خودش برطرف کند.
او که همیشه در کارهای مستند خود در پی کشف مکانهای جدید و بکری است، این بار بر پرده نقرهیی، سیارهیی ساختهگی و فیکشن را پیش روی تماشاگران میگذارد به نام پاندورا. فیلمنامة او دربارة سیارهیی است بکر که به خاطر منابع عظیمش میتواند مورد استفادة انسانهایی قرار بگیرد که دیگر زمینی بدون منابع برایشان باقی مانده.
بخش سهبعدی: همة صحنههای سیارة پاندورا با دوربین سهبعدی فیلمبرداری شده که البته نباید از فیلمنامة سهبعدیِ نوشته شدة کمرون و دکوپاژ سهبعدی آنهم به همین راحتی گذشت که در کنار هم باعث شدند این فیلم تا بدینجا بهترین فیلم سهبعدی لقب بگیرد.
صحنة ماندگار: اولین باری را که جیک سالی سوار بر یک «مانتین بانشی» میشود (همان هیولای پرنده آبیرنگ بومی پاندورا) و به گشتوگذار در پاندورا میپردازد، باید سکانس ماندگار این فیلم دانست که بیشباهت با رویای هر انسانی در اولین تجربة پروازش نیست.
۲ـ Toy Story ۳ ۲۰۱۰
سایت روتن تومیتوز: ۱۰۰/۹۹
فروش جهانی: ۱ میلیارد دالر
محبوبیت داستان «اسباببازی» [سامان بازی] به قدری بالا بود که حتا اگر آن را به صورت سهبعدی نمیساختند، باز هم میشد برای آن فروش بالایی را تصور کرد؛ اما پیکساریها به جای هدر دادن این موقعیت، آمدند و استفادة بهینهیی از تکنولوژی کردند.
انیمیشن ساختِ آنها با آن فیلمنامة پر جستوخیزش تنها تکنولوژی سهبعدی را در کنار خود کم داشت تا به یکی از بهترینهای سال ۲۰۱۰ تبدیل شود و اگر کمی هم خوششانس بود، میتوانست در کنار اسکار بهترین انیمیشن سال، اسکار بهترین فیلم را هم از آن خود کند.
بخش سهبعدی: خُب وقتی قسمت اول داستان اسباببازیها خود اولین انیمیشن سهبعدی (CGI) بلند دنیا محسوب میشد، میتوان تصور کرد قسمت سومِ آن با اضافه شدن لایة سهبعدی دیگر، چه چیز خوشآبورنگی میتواند باشد. زنده متصور شدن محیط و شخصیتها یکی از ویژهگیهای داستان اسباببازیهای ۳ بود.
صحنة ماندگار: اگر فیلم را به صورت سهبعدی دیده باشید، هیچ وقت صحنة کورة مذابی که میخواست قهرمانان داستان را ببلعد را فراموش نمیکنید.
۳ـ Hugo ۲۰۱۱
سایت روتن تومیتوز: ۱۰۰/۹۴
فروش جهانی: ۱۸۴ میلیون دالر
نامة عاشقانة اسکورسیزی به سینما، معجون سرگرمکنندة شگفتانگیزی است از داستانها و ایدهها؛ اما در مرکز داستان، ماجرای پسر نوجوانی را پیگیری میکنیم که تمام تلاشش این است که بدون حضور پدر و مادر مرحومش بتواند روی پای خودش بایستد و رویای خودش را دنبال کند. اسکورسیزی اما این چارچوب را برمیدارد و با همة آنچه دربارة پردة نقرهیی میداند ترکیب میکند و فیلمی میسازد که بیش از هر چیزی، ادای دینی باشد به خود فیلمها و سینماها. فیلم «هوگو» را بیشتر میتوان ساختة کودک درون اسکورسیزی دانست تا خود او.
بخش سهبعدی: یکی از برگهای برندة اسکورسیزی در فیلم این بود که همانند کمرون برای بیشتر نماهای سهبعدی فیلم، فیلمنامه و دکوپاژ سهبعدی داشت و به همین خاطر فیلم را میتوان در ردیف بهترین فیلمهای سه بعدی قرار داد. اینکه در زمانهای گذشته کارگردانها چگونه و با چه ابزاری تماشاگران را میخکوب خود میکردند، چیزی است که در هوگو به تصویر کشیده شده؛ آنهم با یک بعد اضافه.
صحنة ماندگار: هیجانانگیزترین سکانس فیلم مربوط میشود به نمایش دوبارة فیلم ۵۰ ثانیهیی «رسیدن قطار به ایستگاه» برادران لومیر در اولین روزهای پیدایش سینما که در آن زمان مردم از ترس له نشدن توسط قطار داخل فیلم، پا به فرار میگذاشتند.
۴ـHow To Train Your Dragon ۲۰۱۰
سایت روتن تومیتوز: ۱۰۰/۹۸
فروش جهانی: ۴۹۴ میلیون دالر
اولین محصول جدی کمپانی دریم ورکس در زمینة انیمیشنهای سهبعدی، انیمیشن «چهگونه اژدهای خود را آموزش دهیم» بود. این کمپانی که نمیخواست در این باب از رقیب همیشهگیاش پیکسار شکست بخورد، این انیمیشن زیبا را که اقتباسی است از کتاب کریسیداکاول، ساخت.
خط اصلی داستان این فیلم، دربارة پسری بیدستوپاست که به صورت کاملاً تصادفی در راه قهرمان شدن گام برمیدارد و در نهایت با کمک اژدهایی میتواند دهکدة خود را نجات بدهد. دریم ورکس میتواند تا سالها به این انیمیشن خود افتخار کند.
بخش سهبعدی: اگر رندر سهبعدی روی این انیمیشن نصب نمیشد، کمتر کسی میتوانست از صحنهها و سکانسهای پرواز با اژدهای آن لذت ببرد.
صحنة ماندگار: صحنة نبرد با آن اژدهای غولپیکر میتواند حداقل یکی از ماندگارترین سکانسهای سه بعدی در این چندسال اخیر باشد که خیلی خوب نفسها را در سینه حبس میکرد.
۵ـ Resident Evil: Afterlife ۲۰۱۰
سایت روتن تومیتوز: ۱۰۰/۲۴
فروش جهانی: ۲۳۶ میلیون دالر
چهارمین نسخة سینمایی رزیدنت ایول، اولین نسخة سهبعدی این سری از فیلمها بود. Aterlife توسط پل اندرسون، خالق اصلی نسخههای سینمایی سری ایول ساخته شده که به خوبی از زیر و بمِ کار باخبر بود. هرقدر سه فیلم قبلی نتوانسته بودند آنچنان که بازیهای رزیدنت ایول هیجان را به بینندهگان منتقل میکردند، منتقل کنند، نسخة Afterlife به خوبی از پس این کار برآمد که البته نباید تاثیر حضور تکنولوژی سهبعدی را در موفقیت آن نادیده گرفت. اندرسون به خوبی نشان داد درک متقابلی نسبت به ساخت فیلمهای سه بعدی دارد و مطمیناً در فیلمهای بعدی این درک به کمکش خواهد آمد.
بخش سهبعدی: Afterlife را میشود به دو بخش اصلی تقسیم کرد؛ صحنههای دوبعدیِ فیلم و صحنههای سهبعدی آن. بیشتر سکانسهای اکشن فیلم که نفسگیر هم هستند، به صورت سهبعدی درآمدهاند؛ بنابراین دوبعدی دیدن آن، هیچ فرقی با دیدنِ نسخههای قبلی ندارد.
صحنة ماندگار: صحنة مبارزه با نمسیس، همان غولِ بیشاخودم با آن تبر گُنده و مبارزه با آلبرت وسکر در هواپیما، از بهترین اتفاقات سهبعدی فیلم است.
چند فیلم کلاسیک سهبعدی:
House of Wax ۱۹۵۳
جزو اولین فیلمهای سهبعدیِ رنگی است که در طول تاریخ سینما ساخته شده. کارگردان فیلم آندره دی توت، این فیلم ترسناک را زمانی ساخت که کمتر کسی سراغ این تکنولوژی رفته بود. در این فیلم سعی شده بود بیشتر سکانسهای وحشتناک را به صورت سهبعدی فیلمبرداری کنند تا بیننده بیشتر زهرترک شود و جانش بالا بیاید.
The Mask ۱۹۶۱
برخلاف فیلم ماسک جیم کری، این فیلم با تمی ترسناک ساخته شده. ماجرا از این قرار است که یک باستانشناس بعد از کشف یک ماسک، متوجه میشود قدرت نفرین شدهیی در پس آن وجود دارد. کسی که از این ماسک استفاده میکند، میتواند ندای قاتلانی را بشنود که میخواهند مرتکب قتل شوند.
فیلم فقط در سکانسهایی که یکی از شخصیتهای فیلم ماسک را به صورت میزند، به صورت سهبعدی نمایش داده میشد تا افکتهای ویژة بهتری به نمایش دربیایند.
Dial For Murder ۱۹۵۴
به نشانة مرگ بگیر، فیلمی است از استاد فیلمهای ترسناک، آلفرد هیچکاک که در آن سال به صورت سهبعدی فیلمبرداری شده بود. فیلم ماجرای درهم تنیدة یک قتل از پیش تعیینشده است که ماجراها آنطور که قاتل دوست دارد، پیش نمیرود و در نهایت، دست او رو میشود؛ اما این فیلم هیچوقت نتوانست به صورت سهبعدی نمایش داده شود. درست قبل از اکران آن، تکنولوژی سهبعدی با شکست مواجه شد و همة سینماها ابزار پخش آن را جمع کردند.
نمایش «ننه دلاور، بیرون پشت در» به کارگردانی سجاد افشاریان و با بازی صابر ابر و هوتن شکیبا از ۱۲ شهریور ماه در تالار حافظ به روی صحنه می رود. این نمایش پیش از این در پنجمین روز از سی و یکمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر در تماشاخانه ایرانشهر به روی صحنه رفته و با استقبال مخاطبان مواجه شده بود.
سجاد افشاریان، متن نمایشنامه «ننه دلاور، بیرون پشت در» را بر اساس دو نمایشنامه «ننه دلاور» اثر بتولت برشت و «بیرون پشت در» اثر ولفگانگ بورشت به نگارش در آورده است، «ننه دلاور» و «بگمان» دو شخصیت اصلی این نمایشنامه ها هستند که در این نمایش در تقابل با یکدیگر قرار می گیرند.
گفتنی است که در این نمایش علاوه بر صابر ابر و هوتن شکیبا، ۳۰ بازیگر دیگر از رده سنی هفت تا ۲۷ سال حضور خواهند داشت.
رضا کیانیان، صابر ابر و خسرو پسیانی در نمایش جدید آتیلا پسیانی بازی میکنند.
به گزارش بولتن نیوز به نقل از ایسنا، نمایش جدید آتیلا پسیانی با نام «عرق خورشید، اشک ماه» مهر و آبان سال جاری در تالار اصلی تئاتر شهر به صحنه خواهد رفت و اخیرا حضور رضا کیانیان، صابر ابر و خسرو پسیانی به عنوان سه بازیگر این نمایش قطعی شده است.
این دومین همکاری رضا کیانیان با آتیلا پسیانی است. او پیش از این هم در نمایش «پروفسور بوبوس» که سال 89 به صحنه رفت، با پسیانی همکاری کرد.
متن نمایش «عرق خورشید، اشک ماه» را محمد چرمشیر نوشته است، البته پسیانی ارایه اطلاعات بیشتر درباره این متن را به زمانی دیگر موکول کرده است.
این نمایش کاری از گروه تئاتر «بازی» است و علاوهبر بازیگران یاد شده، حضور «آنکیدو دارش» به عنوان آهنگساز و «امیر حسین دوانی» به عنوان دستیار کارگردان و برنامهریز این اثر نمایشی قطعی شده است.
www.bultannews.com
باشگاه خبرنگاران و به نقل از روابط عمومی گروه نمایش آکادمی هنر، در این اثر هنری که در بزرگ ترین صحنه نمایش کشور به مساحت 1300 متر اجرا خواهد شد، چند چهره سینمایی و تئاتری با همراهی یک ارکستر زنده 30 نفره به بازی خواهند پرداخت.
در پروژه چند هنری ”بی انتخاب” که تلفیقی از نمایش، موسیقی، معماری و چیدمان است، محسن رستگار، کاظم سیاحی، آزاده صمدی و نازگل نادریان نیز نقش آفرینی خواهند کرد و به زودی دیگر بازیگران این اثر نمایشی نیز معرفی خواهند شد.
امیر کنجانی که تجربه های متفاوتی در عرصه موسیقی ارائه کرده است، این بار با عنوان اجرا گردان اثر چند هنری ”بی انتخاب” (آگاهی بدون انتخاب) را به تهیه کنندگی مجید رحیمی جعفری و محمد عقیلی در پردیس سینمایی ملت روی صحنه خواهد برد.
از دیگر هنرمندان و عواملی که در شکل گیری این نمایش نقش دارند، می توان از رضا بهجت طراح نور، ندا نصر طراح لباس، آرش مالمیر و امیر کنجانی طراحی آکسسوار، هدیه میرزاده مدیر پشتیبانی و برنامه ریزی، نیما محبی دستیار و برنامه ریز، مریم نظری مدیر ارکستر، پریسا درخشنده دستیار مدیر ارکستر، سعید غفاری مدیر صحنه، الهه عقیلی و امیر قدرتی دستیاران تهیه، عباس یوسف شاهی کارگردان تلویزیونی، کیاوش زارع طلب و سیدمصطفی رضوی گروه تولید، محمدرضا رستمی مشاور رسانه ای، سالار سالاری عکاس و ساناز محمد علیها هماهنگی نام برد. همچنین امیر کنجانی علاوه بر اجرا گردانی، طراحی صحنه، طراحی صدا و آهنگسازی این اثر را نیز بر عهده دارد.
گفتنی است، نمایش ”بی انتخاب” از اواخر دهه اول تیرماه در پردیس سینمایی ملت (طبقه 2+) اجرا خواهد شد که علاقهمندان میتوانند با رجوع به تارنمای آکادمی هنر www.academyhonar.ir اخبار این اثر نمایشی را دنبال و به زودی برای خرید بلیت اینترنتی آن اقدام کنند./ي2
صابر ابر و ساره بیات با کمک تیم «بدلکاری 13» از پشتبام فیلم «زندگی دوگانه فیروز» آویزان شدند.
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، امیررضا بدری یکی از اعضای تیم «بدلکاری 13» که در فیلم سینمایی «زندگی دو گانه فیروز»به کارگردانی فریدون جیرانی فعالیت می کند در گفتوگو با ایسنا، دربارهی حضورصابر ابر و ساره بیات در صحنه هایی که نیاز به بدلکار داشته است صحبت کرده است که در ادامه بخش هایی از آن را می خوانید:
-« قرار بود تیم بدلکاری ما بجای خانم ساره بیات و صابر ابر در سکانسی از فیلم آقای جیرانی از یک پشتبام دو طبقه آویزان شوند و برای این کار مهسا احمدی به عنوان بدلکار ساره بیات و من به عنوان بدلکار صابر ابر انتخاب شدم.»
- «با توجه به امکانات و تجهیزات ایمنی که در اختیار داشتیم، با پیشنهاد ارشا اقدسی (مدیر گروه «بدلکاری 13») به آقای جیرانی و همچنین موافقت خانم بیات و آقای ابر، تصمیم بر این شد که آن دو به وسیله سیستم ریگینگ از دیوار طبقه دوم به حالت معلق دربیایند تا کارگردان بتواند از چهره این دو بازیگر نیز در هنگام فیلمبرداری استفاده کند. این پیشنهاد با استقبال زیاد آقای جیرانی و همچنین هر دو بازیگر روبرو شد.»
صابر ابر و ساره بیات در نمایی از فیلم «زندگی دوگانه فیروز»
- «در سکانس دیگری از «زندگی دوگانه فیروز» ارشا اقدسی، مهسا احمدی و من باید به عنوان بدل شقایق فراهانی، ساره بیات و صابر ابر از طبقه دوم خانه، داخل استخری به عمق یک متر و طول و عرض نسبتا باریک میپریدیم که این کار نیز به خوبی انجام شد.»
- این بدلکار که یکی از اعضای تیم بدلکاران فیلم جیمز باندی «اسکایفال» بود، درباره امنیت اجرای صحنههای معلق توسط بازیگران فیلم توضیح داد: «سیستم ریگینگ سیستمی شناخته شده در بدلکاری جهانی است و به کارگردان این امکان رامیدهد که تا حد ممکن و با رعایت 100 درصد اصول ایمنی از چهره بازیگر در صحنههای خارقالعاده و اکشن استفاده کند. در این روش بدلکاران، بازیگران اصلی را حمایت میکنند تا بازیگر پس از تامین 100 درصد امنیت بتواند خود نقشش را ایفا کند.»
در فیلم کمدی –اجتماعی«زندگی دوگانه فیروز» اکبر عبدی، فرهاد اصلانی، شقایق فراهانی و... نیز به ایفای نقش پرداختهاند.
«زندگی دوگانه فیروز» داستان مردی میانسال را روایت میکند که بسیار خسیس است و بروز ماجراهایی، تحولاتی در زندگیاش ایجاد میکند. اکبر عبدی در این فیلم در نقش مادر و خاله فرهاد اصلانی به ایفای نقش پرداخته است.
(خبر انلاین)
روز 5شنبه 12اردیبهشت همزمان با روز معلم در سینمای پردیس قلهک فیلم برف روی کاج ها به نفع خیریه بهنام دهش پور در یک سانس اختصاصی باحضور عوامل فیلم نمایش داده شد.
به گزارش روابط عمومی فیلم، تمام عواید فروش بلیط در این اکران برای کمک به افراد سرطانی تعلق گرفت.
سید جمال ساداتیان(تهیه کننده) ،مهناز افشار و صابر ابـــر،ویشکا آسایش و کارن همایونفر(آهنگساز) در این مراسم حضور داشتند ، پس از پخش کلیپی درباره فعالیت های موسسه خیریه دهش پور از مهنار افشار و صابر ابر تقدیر شد و این دو دقایقی برای حضار صحبت کردند. پیمان معادی هم که این روزها در کار جدیدی حضور دارد و به شدت مشغول است با کمی تاخیر به جمع ملحق شد.
در بخشی از این صحبتها مهناز افشار ایفا کننده نقش رویا در فیلم «برف روی کاجها» که جایزه بهترین بازیگر زن در جشنواره سیام و جشن منتقدان را هم از آن خود کرد گفت: «چقدر خوشحالم یک اکران از «برف روی کاجها» برای کار خیر دیگری اختصاص یافت. برف هر آنچه شده نتیجه یک کار دلی گروهی است و من از این همکاری خوشحالم که سهمی هم در آن داشتم. خسته نباشید می گویم به آقای ساداتیان، آقای معادی، آقای کلاری، آقای میرکیانی،و خانم معتمد و همه عوامل پشت صحنه و دوربین و بازیگران عزیز و هم بازی های من در فیلم(صابر ابر،ویشکا آسایش،الهام کردا،زانیار خسروی،حسن معجونی و اقای پاکدل عزیز)،خوشحالم امروز اینجا در بین شما در این کار خیر شریک هستم. برای این بیماران از صمیم قلب آرزوی سلامتی می کنم.»
صابر ابر هم در تایید صحبتهای افشار این نکته را اضافه کرد : «چقدر خوب است که از طریق کارهای فرهنگی و یا هر کار دیگری که می شود به نوعی به بیماران سرطانی کمک کرد،از این افراد حمایت کرد.برای این عزیزان امید سلامتی دارم و خوشحالم که در این لحظه در بین شما حضور دارم و این اتفاق دوست داشتنی یی برایم است.»
سیدجمال ساداتیان تهیه کننده فیلم هم با تشکر از حضور کسانی که برای سهیم شدن در این امر خیر در پردیس قلهک حضور داشتند، از مشکلات فیلم از زمان اکران در جشنواره تا اکران سراسری صحبت کرد: «فیلمهای مستقل اجتماعی فقط با حضور و حمایت مردم می توانند به تولید ادامه دهند چرا که حمایت مستقیمی از طرف مسوولین در ساخت و اکران این فیلم ها وجود ندارد و سینمای ما در طول یک سال اخیر با مشکلات حاشیهای دیگری هم مواجه شده که عملکرد غلط حوزه هنری هم به این وضعیت دامن زده،به همین جهت تنها پشتوانه ما مردم هستند.»
«برف روی کاج ها» در اواین هفته اکرانش اگرچه از سوی سینماهای سرگروه حوزه هنری تحریم شده، اما فروش خوبی داشته و مرز 170میلیون تومان را رد کرده است.
(خبر انلاین)
ادامه مطلب
نمایش «21 بار مردن در 30 روز» به بهمن فرمان آرا تقدیم شد.
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، این نمایش سه شنبه شب 22 اسفند ماه میزبان هنرمندانی همچون پریسا بختآور، سارینا فرهادی، نگار اسکندرفر، پگاه آهنگرانی و... بود و صابر ابر ضمن تشکر از حضور این هنرمندان، نمایش را به بهمن فرمان آرا تقدیم کرد.
تا امروز هنرمندان همچون داریوش مهرجویی، فاطمه معتمدآریا، محمود دولت آبادی، حبیب رضایی، باران کوثری، ساره بیات، ترانه علیدوستی، مازیار میری، سینا حجازی، هومن سیدی، شیرین یزدانبخش، امیرشهاب رضویان و... به تماشای این نمایش نشستهاند.
21 بار مردن در 30 روز با بازی مهناز افشار و ستاره پسیانی، تا 25 اسفندماه، ساعت 20:30 روی صحنه تماشاخانه ایرانشهر میرود و علاقهمندان میتوانند برای تهیه بلیت روزهای پایانی اجرا، به وبسایت تماشاخانه ایرانشهر مراجعه کنند.
کتاب سینما - صابر ابر معتقد است که شبیه به هم بودن آدمها باعث میشود که گرد هم بیایند و کاری را پیش ببرند. وگرنه از هم میپاشند و هرکس دنبال زندگی خودش میرود. این روزها «21 بار مردن در 30روز» به کارگردانی صابر ابر و بازی مهناز افشار و ستاره پسیانی در تالار سمندریان تماشاخانه ایرانشهر، ساعت 20:30 اجرا میشود. برای گفتوگو درباره این اثر و نحوه حضور بازیگرانش سراغ آنان رفتیم. علاوه بر صابر ابر و مهناز افشار و ستاره پسیانی فرد دیگری هم در جمع حضور داشت: «سینا آذین» به عنوان نویسنده متن. این نویسنده پیش از این مجموعه داستان «اصلا دوست ندارم یکی خیال کنه که من وجود دارم» را نوشته و امسال منتشر کرده است.
او فیزیک خوانده و فیلمنامه نوشته و فیلم کوتاه هم با بازی صابر ابر ساخته است. او کارش را با موسیقی تئاتر و فیلم آغاز کرده و حالا نوشتن را جدیتر دنبال میکند. نسخه اول این متن را بعد از خواندن صابر ابر چند بار اصلاح کرده تا به متن فعلی رسیدهاند. سینا آذین برای شالیزه عارفپور فیلمنامه دومین کارش – بعد از فیلم حیران- را بهطور مشترک نوشته که در آن صابر ابر هم در صورت ساخته شدن، بازی میکند.
چه نکتهای باعث شد تا این متن را برای کار انتخاب کنید؟
صابر ابر: اولین بار که متن را خواندم، فکر کردم این همان چیزی است که میخواستم. در نسخه اول، یک قرار ملاقات عجیب وجود دارد که برای من جذاب بود. از همان قرار ملاقاتهایی که حتی وقتی قبل از آن میدانی میخواهی درباره چه حرف بزنی، نتیجه آن چیزی نمیشود که قرارش را گذاشتهای. درباره قرارهای معمول و هرروزه آدمها حرف میزنم. اگر من با یک نفر قرار بگذارم و به او بگویم بیا درباره فلان فیلم حرف بزنیم،هزار تا موضوع دیگر از این قرار بیرون میآید. قرار، یک بهانه است. اصولا رابطه آدمها با یکدیگر دغدغه من است و همیشه به آن فکر میکنم. مثلا فکر میکنم وقتی آدمهایی با ذهنیتها و آداب مختلف، در کنار هم قرار میگیرند، چگونه زمان خودشان را میگذرانند. این کنجکاوی نسبت به روابط آدمها از بچگی در من بوده است. یعنی همیشه کنار بزرگترها مینشستم و دوست داشتم به حرفهای آنها گوش دهم. هیچ وقت قرار نبود صابر وقت معاشرت بزرگترها به اتاقش برود. صابر همیشه بود. میشنیدم که بابایم به عمویم چه میگوید، مامانم چه حرفی میزند و... نمیگفتم این حرفها برای من نیست. جاهایی که حرفها به من مربوط نبود هم خودم میفهمیدم و میرفتم. این را تعریف کردم که بگویم کنجکاوی درباره معاشرت همیشه در من وجود داشته است. متن نمایش «21 بار مردن در 30 روز» هم چون اصولا درباره یک قرار ملاقات است، مرا به خودش جذب کرد. اساسا من این جنس نمایشنامه را ترجیح میدهم. به نظرم نمایشنامه یعنی گفتمان و برای همین قرار نیست من در نمایشم چیزی را مستقیما به مخاطب انتقال دهم. ما قرار است در این نمایش گپ و گفتی را بین دونفر ببینیم و بعد به این فکر کنیم که در این معاشرت چه چیزی برای من مخاطب وجود داشت و سهم من از این گپ دونفره چیست؟من در این نمایشنامه، دو آدم را از دو نسل مختلف میبینم؛ دو آدم با اختلاف کم نسلی که درباره موضوعی که شاید در ذهنشان یکسان باشد حرف میزنند. بحث این دو نفر درباره نفر سومی است که در آنجا حضور ندارد. برای من این جذاب است که نمیدانم این نفر سوم واقعا وجود دارد یا نه؟ اینکه هیچ چیز در این نمایش و در معاشرت بین این دو نفر صددرصد نیست، برای من جذاب است. اگر توجه کنید، میبینید در نمایش ارجاعاتی وجود دارد که مخاطب آنها را در صحنه نمیبیند و اصلا وجود خارجی ندارند و تصورات این دو نفر است. بخشی از این تصورات، برای زن است و بخشی دیگر برای دختر. و چون موضوع قطعی و مشخصی در مکالمه این دو وجود ندارد، نمیتوانیم بگوییم: خب این دو تا مثلا درباره این نعلبکی حرف میزنند. ما نمیفهمیم. انگار ما در این نمایش با یکسری دغدغه، مشغولیت ذهنی و بههمریختگی روبهرو هستیم که در یکی از این دو نفر به شکل ساکن مانده و در یکی دیگر به خودزنی و تخریب شخصیتی رسیده است. برای همین یکی از کاراکترها با حرفهایش، خودش را تخریب میکند. همه اینها در نمایشنامه اولیه سینا وجود داشت. بعد زمانی را اختصاص دادیم و درباره نمایشنامه گپ زدیم که همین گفتوگوها باعث بازنویسی چندباره متن شد. البته در بازنویسیهایمان اتفاق عجیب و غریبی نیفتاد و تغییرات در حد چند دیالوگ بود. هرچه جلوتر میرفتیم، بیشتر مطمئن میشدم که باید این نمایشنامه را اجرا کنم. چون من همیشه دنبال موضوعاتی هستم که بتوانم آن را خیلی خلاصه و مینیمال تعریف کنم و در واقع یک «تاش» از یک اتفاق باشد. ما درباره نمایشنامه گپ زدیم و جلو رفتیم تا اینکه من نزدیک به اجرا، با سجاد افشاریان صحبت کردم تا متن را دراماتورژی کند. سجاد را انتخاب کردم چون نمایشنامهنویس است، همیشه دغدغه تئاتر داشته و آشنایی بیشتری نسبت به نمایشنامه دارد. دوست داشتم یکی شبیه سجاد متن را دراماتورژی کند؛ کسی شبیه من، شبیه سینا. چون وقتی عاشق شوی، فارغ شدن سخت میشود. وقتی عاشق یک متن هستی و با آن خیلی کلنجار رفتهای، به جایی میرسی که دلت نمیآید دیگر به آن دست بزنی و میگویی همین خوب است. این ماجرا در سینما هم وجود دارد و وقتی خود کارگردان فیلمش را تدوین میکند نتیجه کار نسبت به کسی که تدوینگری را کنار خود داشته، ضعیفتر است. چون تدوینگر بغل دست او، بیرحمتر از خودش است. بالاخره سجاد برای دراماتورژی آمد و تغییر زیادی هم نداد. تغییرات سجاد در حد چند کلمه و جمله بود که جابهجا شد و همین، شکل اجرایی کار را تغییر داد. ....
ادامه مطلب
سلام . دوستاني نظر شخصيشون با ادب خودشون نوشتن ممنونم كه به وب من سر ميزنيد در حال حاضر نمايش وروجك
در حال حاضر ۱۲ فیلم روی پرده سینماهای تهران است که به لحاظ موضوع می تواند بخش قابل توجهی از سلیقه مخاطبان را در بر بگیرد، اما آمار فروش این فیلم ها نشان می دهد کمبود مخاطب همچنان مشکل اصلی است.